عدم هماهنگیها و تلاش فراوان برای دانشبنیان کردن صنعتی قدیمی
ماهی در قفس یک کار گروهی و جمعی است، ولی نتوانستهایم همدیگر را پیدا کنیم. دولت برای خودش پیش میرود ما هم برای خودمان. حتی خود دولتیها نسبت به قفس سه قسم هستند: مخالف، موافق و ممتنع. بعضیها اصلاً اعتقادی به قفس ندارند.
علاوه بر این، صنعت قفس نیاز ندارد ما اینهمه دانشبنیان و از نو کار بکنیم، چون صنعتی قدیمی است. فقط کافی است این صنعت را کپیبرداری کنیم از کشورهای پیشرو، و کمی هم بومیسازی کنیم و بیاوریم در ایران. اما دولت حتی کارمندهایی که داشتند یک سال دیگر بازنشست میشدند را برای تحقیقات به خارج برد. آنها رفتند و آمدند و شش ماه بعد بازنشسته شدند؛ دولت کلی هزینه کرد، اما بینتیجه.
صنعت قفس با میگو زمین تا آسمان متفاوت است
مسئله بعدی این است که دولت و ما بخش خصوصی بهاشتباه فکر میکردیم که این هم مانند میگو است. درحالیکه میگو در ساحل است و ماهی در قفس در دریا. درصورتیکه میگو تا این حد هزینهبر نیست. فقط حدود ۴ تا ۸ قفس ۵۰ تنی، ۸ میلیارد هزینه دارد. بقیه موارد که به کنار. چطور میشود ۸ میلیارد را بدون دانش و بیمه روی دریا گذاشت؟
ما در حالت گذار از صید ماهی سنتی به تولید صنعتی هستیم. خیلی مشاور باید کنار این کار باشد که اشتباهی پیش نیاید. ولی شیلات بهعنوان متصدی امر، یک چیزی انداخت بعد آمد کنار نشست گفت هر کاری میخواهید بکنید. در میگو شما یک سایت کنار دریا میزنید و اگر نتوانستید راحت رها میکنید؛ اما در قفس نمیتوانید برگردید عقب. جنستان را کسی نمیخرد. ۸ میلیارد قفس را بخواهید بفروشید کسی حتی ۱۰۰ میلیون نمیخرد.